اگر در بروز احساسات افراطوتفریط نکنیم میتوانیم احساسات ناب و واقعی از خودمان بروز دهیم. مخاطبان ما بهراحتی متوجه بروز احساسات مصنوعی میشوند. خندههای مصنوعی، حرکتهای انگیزشی مصنوعی و در کل ادا درآوردن نشانهی نبود سواد عاطفی است.
انتخاب از مطلب : https://raveshtadris.com/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%DB%8C/
بر خلاف آنچه به نظر می رسد، در گیر شدن ذهن به صورت متمرکز، مثلاً مطالعه یک کتاب، از لذت آرامش ذهنی بهره برده و در حالت بیکار نشستن ذهن آنقدر از این شاخه به اون شاخه لحظات سرگردانی طی می کند که خسته شده ، از لذت هم بهره ای نصیبش نمی شود.
و مزیت کتاب بر تلویزیون تصویر سازی ذهن می باشد.
اگر احساس لذت و رضایتتان از اظهارنظرهای دیگران تأمین میشود، دیگر صاحب و استاد شادی خود نیستید. وقتی افرادی که دارای هوش احساسی زیاد هستند از کاری که انجام دادهاند احساس خوب کنند، اجازه نمیدهند که نظر دیگران و سخنان نیشدار آنها این خوشی را از بین ببرد.
درحالیکه امکان ندارد به طرز فکر دیگران کاملاً اهمیت ندهیم، لازم نیست که خودمان را با دیگران مقایسه کنیم و همیشه میتوان نظرات دیگران را با اندکی شوخی برداشت کرد. با این روش دیگر افکار و کارهای مردم منفی تأثیری نخواهد داشت و ارزش شخصی شما از درونتان تأمین میشود. جدا از اینکه مردم در مورد شما در هرلحظه چه فکری میکنند، یک نکته همیشه ثابت است – شما هیچوقت به اندازهای که آنها میگویند، خوب یا بد نیستید.
منبع: انتخاب از https://farnet.io/1394/04/111545/12-ways-successful-people-deal-with-toxic-people/
خردمندان مصر و هند و ایران و چین و تبت همواره به شاگردان خود آموخته اند که تنها زمانی لب به سخن بگشایند که بتوانند کلامی سازنده بر زبان آورند.به علت آگاهی از خطر کلام کاهلانه، برای سنجش این امر که بر زبان آوردن کلامی خردمندانه است یا نه، معیاری به این شکل تعیین کردند: ( آیا در این کلام حقیقت هست؟
آیا در این کلام محبت هست؟
و آیا بیان آن ضرورت دارد؟ )
حتی اگر حقیقت دارد، اما محبت ندارد، پس بیان آن ضرورتی هم ندارد!
انتخاب از کتاب قانون توانگری( کاترین پاندر)
آمار نشان می دهد که تنها 15% از کامیابی انسان به توانایی فنی او مربوط است و 85% باقی مانده به توانایی کنار آمدن انسان با مردم ارتباط می یابد.