در روزگاران قدیم که خیلی از مردم هنوز آینه را ندیده بودند یک ژاپنی آینه ای در مزرعه خود پیدا کرد،وقتی به آن نگریست دید شبیه برادر مرحومش است در روزگاران قدیم که خیلی از مردم هنوز آینه را ندیده بودند یک ژاپنی آینه ای در مزرعه خود پیدا کرد،وقتی به آن نگریست دید شبیه برادر مرحومش است آن را به منزل برد و در یک اتاق زیر فرش پنهان کرد او هر روز وارد آن اتاق می شد و آینه را نگاه می کرد و به یاد برادر مرحومش اشک می ریخت.
روزی همسرش در غیاب او وارد آن اتاق شد و آینه را زیر فرش پیدا کرد نگاه کرد، دید عکس زن خیلی زیبایی است با خودش گفت همسرم حتما زن دیگری گرفته ،بعد از آمدن شوهرش،دعوای شان بالا گرف
پیش کشیشی رفتند. مرد گفت این عکس برادر مرحوم من است!
زن گفت: نه این یک زن زیباست که احتمالا همسر دوم اوست!
کشیش آینه را از آنها گرفته نگاه کرد و گفت:
شما هر دو اشتباه می کنید. این عکس یک کشیش است و باید در کلیسا نگهداری شود.
حقیقت یک چیز واحد است. اما افراد آن را متفاوت و حتی نادرست می بینند، و همه دعواها و گرفتاری عالم سر همین است که آنچه با من است حقیقت کامل است و دیگران از حقیقت بهره ای ندارند. پس باید با من هماهنگ شوند تا هدایتشان کنم.
و حکیم خیام هزار سال پیش چقدر زیبا این را به نظم در آورد که
*قومی متفکرند اندر ره دین*
*قومی به گمان فتاده در راه یقین*
*می ترسم از آن که بانگ آید روزی*
*کای بیخبران راه نه آنست و نه این!*
مطلب جالبی بود.
ممنون می شم به منم سر بزنید و مقالهی آخرم رو مطالعه فرمایید.