می گویند نقاش چین جهت نقاشی از درختی نشسته و کاملاً به دقت درخت را نظاره می کرد تا آنجا که خودش در تمام تغییرات درخت ادغام شده بود، بلاخره خودش تقریباً حس درخت شدن داشت ولی در نهایت نتوانست درخت را در بوم اش نقاشی کند.
تمام کارهایی که برای نقاشی کردن درخت انجام داده بود حرکت بود.
و این که نتوانست تصویر درخت را در بوم اش نقاشی کند عمل بود.
جهت نقاشی حرکت کرد.
ولی جهت نقاشی فریب حرکت اش را خورد و خود را از عمل محروم کرد.
یوسف غفاروند
نوشته تامل برانگیزی است. همیشه بی نقص گرایی مانع انجام کارهای بزرگ است.
سپاس.