گامی که بر می دارید با احساس شما پیوند مستقیم دارد. به هنگام تنش ، از تندی حرکات خویش بکاهید و آگاهانه بیان و حرکات خود را ملایم کنید. با چنین تدبیری در می یابید که به تن آرامی دست یافته اید. جهت علاقه به راز های آرامش درون مطالبم را با نام raz می نویسم ( یوسف غفاروند )
- دیپلم ریاضی
- 30 تیر ماه 1389 با هدف کسب آرامش درون و یاد گیری مهارت های لازم اقدام به تاسیس وبلاگ نمودم . همیشه بر این باور بوده و هستم که : صیقل دادن روح با معنویت تمرکز روی افکار مثبت تغذیه روح با زیبایی های طبیعت زیبایی چیدمان هنرمندانه کلمات کنار هم چشمه احساس را زلال تر و وصال آرامش درون را به ارمغان می آورد خلاصه ای از مسیری که برای گم شده ام (آرامش ) پیموده ام: از کودکی عاشق آرامش بودم و برایم به منزله گم شده ای بود که در لابلای حرف های مادرم و قصه های شیرین پدرم و بازی های همسالانم به دنبالش بودم تا دنیای شیرین کودکستان را تجربه کردم . دوران دبستان و دبیرستان به سرعت باد سپری شد و من هنوز به دنبال گم شده ام بودم .مثنوی مولوی را می خواندم لذت می بردم .در فراز هایی احساس می کردم که در اقیانوسی شناورم و می گویند یا باید شنا کنی و خود را نجات دهی یا مجبور به غرق شدنی! دیوان حافظ برایم راحت تر بود برایم به منزله استخر عمیقی بود که کناره هایش برایم قابل دید بود. هنوز گم شده ام را می گشتم(آرامش )! مثنوی و حافظ برایم مرکبی بودند که مرا به قرآن رساندند. طعم و مزه آرامش را می چشیدم . غفلت همیشه بازدارنده اول بود و متاسفانه هنوز هم با توجیه های سختی های زندگی اکثرا همگامم است. وقتی مریض می شدم معمولا داروهایم را از داروخانه آفتاب شهرمان تهیه می کردم .یک شب در خواب دیدم نسخه ام را به همان داروخانه برده ام دکتر داروخانه نگاهی به نسخه ام کرد و برایم یک جا نماز مخمل سیاه رنگ آورد .چند سال بعد از این خواب کتاب اسرار نماز شهید ثانی ترجمه دانشمند محترم استاد علی اکبر مهدی پور را خواندم . در هر سطرش انگار گم شده ام را می یافتم (آرامش ) خواب چند سال پیش یادم افتاد و متوجه شدم گم شده ام (خدا و یاد خدا بوده)
- علاقمند به راز های آرامش درون