نگاره های  raz

نگاره های raz

دلها تنها با توجه مدام به ذکر و یاد خداوند آرامش می یابند
نگاره های  raz

نگاره های raz

دلها تنها با توجه مدام به ذکر و یاد خداوند آرامش می یابند

رفقای دبیرستان

رفقای دبیرستان

تاکنون پیش آمده که به فردى هم سن و سال خود نگاه کرده باشید و پیش خود گفته باشید: نه، من مطمئناً اینقدر پیر و شکسته نشده‌ام؟


اگر جوابتان مثبت است از داستان زیر خوشتان خواهد آمد: 

  

من یکروز در اتاق انتظار یک دندانپزشک نشسته بودم. بار اولى بود که پیش او مى‌رفتم.


به مدارکش که در اتاق انتظار قاب کرده بود و به دیوار زده بود نگاه کردم و اسم کاملش را دیدم.


ناگهان به یادم آمد که ۴۰ سال پیش، در دوران دبیرستان، پسر بلندقد، مو مشکى و مهربانى به همین اسم درکلاس ما بود.


وقتى که نوبتم شد و وارد اتاق او شدم به سرعت متوجه شدم که اشتباه کرده‌ام. این آدم خمیده، موخاکسترى و با صورت پرچین‌وچروک نمى‌توانست همکلاسى من باشد.


بعد از این که کارش بر روى  دندانهایم تمام شد و آماده ترک مطب بودم از او پرسیدم که آیا به مدرسه هراتی مى ‌رفته است؟ 


او گفت: بله. بله...

من فارغ‌التحصیل هراتی هستم. 


پرسیدم: چه سالى فارغ‌‌التحصیل شدید؟


گفت: ١٣۶۲. چرا این سوال را مى‌پرسید؟


گفتم: براى این که شما در همان کلاسى بودید که من بودم.


او چشمانش را تنگ کرد و کمى به من خیره شد و بعد  گفت: 


شما چى درس مى‌دادید؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.