انتظارات

انتظارات

آسان ترین و زیباترین روش برای  کسب آرامش درون در غوغای زندگی با پیچ و خم های فراوان و رسیدن به ایستگاه عزت و آرامش کاستن از انتظارات  و قانع بودن به کفاف و آماده بودن به سختی های زندگی  و متکی بودن به خود در حد توان و کمک و همراهی مسئولیت های مشترکات زندگی در حد  وسع  و بدون منت با چهره و کلام پر مهر همه با نیت کسب رضای خدا

زیباترین روش و منش برای

 کسب آرامش درون 

می باشد

 سه شنبه 96/9/28

یوسف غفاروند

زندگی یک مجموعه ( در همه )

تعریف زندگی

وقتی می رویم  میوه بخریم فروشنده میگوید درهم کیلویی دو هزار دست چین  سه و پونصد

واقعیت زندگی ( درهمه ) انتخاب چند در صد دست ماست بیشترش دست ما نیست

مثلا ما نمی توانیم  پدر یا مادر یا شغل هاشون را انتخاب کنیم  نقشی در زشتی و زیبایی شان و سطح تحصیلاتشان نداریم

در کشور و شهری که متولد میشویم  نقشی نداشته و نمی توانستیم به مادرمان  بگوییم الفاظ کدام زبان را بر دهانمان بنهد

حتی در زشتی و زیبایی خودمان نیز کاره ای نیستیم

بسیاری از غم ها و شادی ها خارج از حیطه تسلط ما بوده و فقط در مسیر زندگیمان مواجه می شویم

با قبول این واقعیت ها و قبول کردن کل مجموعه زندکی و سعی و تلاش برای مواردی که اصلاح و ساماندهی اش

در اختیار ما است و 

با قبول کردن مجموعه ای از آرامش و رنج و راحتی و ناراحتی و سلامتی و بیماری و  شادی و غم و مرگ 

به نام   تعریف زندگی   می توانیم با شاکر بودن به تک تک داشته هایمان خوشبخت ترین زندگی را با نشاط درونی رقم بزنیم

یوسف غفاروند

شنبه  96/9/25

رسالت زندگی یونگ

رسالت زندگی یونگ

کارول گوستاو یونگ در اواخر عمرش اعتراف کرد که احساس می کند در رسالت زندگی اش ناکام مانده است

رسالت زندگی او این بوده است که افراد را متقاعد کند که یک معنویت گسترده درون هر یک از ما جاری است این که اگر بخواهیم عمق جدیدی از رابطه با سنت اعتقادی مان را بیابیم

کتاب سفر زندگی نوشته جیمز آلیس

ترجمه ی سید مرتضی نظری

صفحه ١٨

جمعه 96/9/24

گربه

گربه

دوستی در خواب دیده بود در محلی قرار دارد که دو گربه آنجا به بچه ها نگاه می کنند و از میان آن ها یکی را انتخاب کرده مثل پفک می خورند بعد یکی دیگر را انتخاب می کنند و خرت خرت می خورند

به یاد اون آدم هایی افتادم که انتخاب می کنند شوهر یا زن خود را دق مرگ می کنند یا فرقی نمی کند مادری پدری  بچه هاشون را ویا برعکس بچه ها پدر مادرشان را و خواهری برادری فامیلی همسایه ای خلاف کار محله ای رئیسی شاهی وزیری و......

خرت خرت همدیگر را می خورند فقط صدای خرت خرت شنیده نمی شود یه جورایی عمر همدیگر را تباه می کنند

و مصداق صحیح آن در جامعه عاطفی امروز ما پدری  که منظبط است و ادا و کارهای غیر معقول عروسش را تحمل نمی کند و مادری که از نظر عاطفی به پسرش در میان  اختلاف شوهر و عروس خرت خرت از بین می رود

ویا مردی که در میان زیاده خواهی های مادرش و حق زندگی همسرش گیر افتاده و خرت خرت مثل اون پفکی که گربه ها میخوردند خورده می شود

و هزاران مصداق می توان مثال زد که در جامعه ما به دشمن نیازی نیست و ما به راحتی به حساب همدیگر می رسیم

فقط شکل گربه ها و بچه ها تغییر می کند

عجب خوابی بود که باید در بیداری می دید

دوشنبه.    96/9/20

راز فربه زیستن

راز فربه زیستن

از تک تک لحظه هامون آگاهانه بهره ببریم و در آبادی دنیا و آخرتمان قدم برداریم و این همان رازی است که با عمل به آن می توانیم بگوییم فربه زیسته ایم

شادی و نشاط و واقع بینی وبهره مندی از لذت معنویت و در مجموع داشتن آرامش درون کارنامه فربه زیستن می باشد

توانابود هرکه دانا بود 

به دانش دل پیر برنابود

راضی بودن به رضای خداو رضوان من الله اکبر

و ایمان به این که درمقابل عمل در راستای رضای خدا و دوری از کارهایی که رضای خدا در آن ها نیست 

والاخرته خیر و ابقی را تحقق می بخشد

و این ها همه

ابزارهایی هستند که فربه زیستن را مهندسی می کنند

اللهم الرزقنا

شنبه    96/9/18    

یوسف غفاروند