گربه

گربه

دوستی در خواب دیده بود در محلی قرار دارد که دو گربه آنجا به بچه ها نگاه می کنند و از میان آن ها یکی را انتخاب کرده مثل پفک می خورند بعد یکی دیگر را انتخاب می کنند و خرت خرت می خورند

به یاد اون آدم هایی افتادم که انتخاب می کنند شوهر یا زن خود را دق مرگ می کنند یا فرقی نمی کند مادری پدری  بچه هاشون را ویا برعکس بچه ها پدر مادرشان را و خواهری برادری فامیلی همسایه ای خلاف کار محله ای رئیسی شاهی وزیری و......

خرت خرت همدیگر را می خورند فقط صدای خرت خرت شنیده نمی شود یه جورایی عمر همدیگر را تباه می کنند

و مصداق صحیح آن در جامعه عاطفی امروز ما پدری  که منظبط است و ادا و کارهای غیر معقول عروسش را تحمل نمی کند و مادری که از نظر عاطفی به پسرش در میان  اختلاف شوهر و عروس خرت خرت از بین می رود

ویا مردی که در میان زیاده خواهی های مادرش و حق زندگی همسرش گیر افتاده و خرت خرت مثل اون پفکی که گربه ها میخوردند خورده می شود

و هزاران مصداق می توان مثال زد که در جامعه ما به دشمن نیازی نیست و ما به راحتی به حساب همدیگر می رسیم

فقط شکل گربه ها و بچه ها تغییر می کند

عجب خوابی بود که باید در بیداری می دید

دوشنبه.    96/9/20