نگاره های  raz

نگاره های raz

دلها تنها با توجه مدام به ذکر و یاد خداوند آرامش می یابند
نگاره های  raz

نگاره های raz

دلها تنها با توجه مدام به ذکر و یاد خداوند آرامش می یابند

هنر رضایت از زندگی (روزی زندگی )

خداوند متعال، تضمین کرده است که روزی انسان را در هر شرایطی تأمین می کند. تأمین کننده ی روزی، کسی است که مالک آفرینش است ،و تضمین کننده ی آن، کسی است که مقتدر و شکست ناپذیر است.

متن کامل در ادامه مطلب

 فصل چهارم

روزیِ زندگی

نگرانی از روزی

روزی، یکی از نیازهای اساسی انسان است و لذا ترس از آینده و چگونگی تأمین «روزی»، یک نگرانی عمومی است. نگرانی اگر به اندازه باشد و از حدّ متعارف نگذرد، برای کسب روزی مفید است. اما اگر افزایش یابد و از حدّ معمول بگذرد، به افزایش تنیدگی و فشار روانی منجر شده، رضایت از زندگی را به مخاطره می اندازد.امام علی(ع) یکی از عوامل هلاک کننده ی مردم را ترس از فقر می داند.[10]

خدا روزی را تضمین کرده است.

روزی انسان، تأمین شده است.[11] خداوند متعال، تضمین کرده است که روزی انسان را در هر شرایطی تأمین می کند. تأمین کننده ی روزی، کسی است که مالک آفرینش است ،و تضمین کننده ی آن، کسی است که مقتدر و شکست ناپذیر است. قرآن کریم می فرماید:(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّه الْمَتِینُ.[12]خداست روزی رسان، و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار).

وقتی انسان بداند روزی اش به دست صاحب قدرت است، احساس اطمینان و آرامش می کند. هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست مگر آن که روزی اش بر عهده ی خداست.[13] چه بسا جنبندگانی که یارای تحصیل روزی خویش را ندارند و خدا روزی آن ها را می دهد. روزیِ انسان را نیز همین خدا تأمین می کند.[14] هر جان داری روزی خود را دارد.[15]

به مورچه بنگرید که با آن همه کوچکی و ظرافت اندام (که تقریباً به چشم نمی آید)، روزی اش تضمین شده و به فراخور حالش، روزی او می رسد. خداوند منّان و بخشنده، از او غافل نیست و او را محروم نساخته است؛ اگر چه در دل تخته-سنگی سیاه و خشک و یا در میان صخره ای سخت باشد.[16] و یا به پرندگانی مثل کلاغ و عقاب و کبوتر و شترمرغ بنگرید که خداوند، روزی همه ی آن ها را ضمانت کرده است.[17] این نکات آموزنده، نشان می دهد که نگران بودن برای روزی، بی مورد است. از این رو، پیامبر خدا(ص) به ابن مسعود می فرماید:«ای ابن مسعود! برای روزی، اندوه مخور؛ چرا که خداوند متعال می فرماید: «هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر روزی آن با خداست» و فرمود: «روزی شما و آن چه به شما وعده داده است، در آسمان است»[19].[18]

وضع خود انسان نیز شگفت انگیز است. ما اکنون نگران روزی خود هستیم و حال آن که سه مرحله پیش از آن وجود داشته که بدون اطلاع ما خداوند روزی ما را رسانده است، لذا شایسته نیست اکنون نسبت به او سوء ظن داشته باشیم. مرحله ی نخست هنگامی است که انسان در رحم مادر قرار دارد. در جای گاهی آرام که هیچ سرما و گرمایی او را نمی آزارد و خدا روزی اش را می رساند.

مرحله ی دوم، دوران نوزادی است که هرچند ناتوان است، ولی غذای او از شیر مادر تأمین می شود و کسی هست که او را تر و خشک کند. و مرحله ی سوم، دوران پس از شیرخوارگی است که روزی او بدون تلاش، از دست رنج والدین تأمین می گردد و مشمول مهربانی و دل سوزی آنان قرار می گیرد، حتّی او را بر خودشان مقدم می دارند. اما همین انسان وقتی بزرگ و عاقل می شود و برای خودش کار می کند، اوضاع بر او سخت می شود و به خدا سوء ظن پیدا می کند و حقوق مالی-ای را که بر عهده اش است انکار می کند و بر خود و عیالش سخت می گیرد. این ها به خاطر ترس از تنگ شدن روزی و بدگمانی به خداوند متعال است.[20]

پیامبر خدا(ص) به دو تن از فرزندان خالد می فرماید:«تا وقتی سر شما حرکت می کند،[21] از روزی، ناامید نباشید؛ چرا که انسان را مادرش سرخ و بدون پوست می آفریند. سپس خداوند او را روزی می دهد.»[22]

اگر باور کنیم، راحت زندگی می کنیم.

اگر بدانیم روزی ما تعیین شده است و هیچ کس نمی تواند از آن بکاهد و هیچ قدرتی نمی تواند مانع آن شود، آن گاه احساس راحتی می کنیم و می توانیم از زندگی خود لذت ببریم. امام علی(ع) می فرماید:«کسی که مطمئن باشد آن چه خدا برای او مقدر کرده، فوت نمی شود، دلش آرام می گیرد».[23]اَبان بن حمران می گوید: روزی کسی خدمت امام صادق(ع) رسید و عرض کرد: موعظه ای به من بیاموز. حضرت به وی فرمود:«اگر خداوند تبارک و تعالی متکفّل روزی شده، پس اندوه تو برای چیست؟!»[24]

روزی، بر گذر زمان، توزیع شده است.

انسان، عمری طولانی برای خود در نظر می گیرد و سپس به این می اندیشد که چگونه باید روزی اش را تأمین کند. اشتباه شناختی او در این است که می پندارد، روزی تمام عمر او باید در حال حاضر وجود داشته باشد تا احساس آرامش کند. فکر می کند که تأمین بودن روزی یعنی حاضر بودن تمام روزی در زمان حال! این در حالی است که تأمین بودن روزی انسان به معنای حاضر بودن آن در لحظه ی حال نیست. یکی دیگر از قوانین روزی، این است که روزی، «روز به روز» فرا می رسد، این قانون را پیامبر خدا(ص) این گونه بیان می فرماید: «ای علی! اندوه روزی فردا را نخور که هر فردایی، روزی ای دارد که فرا می رسد.»[25]

از این رو، امام علی(ع) می فرماید:«هر کس اندوه روزی فردا را داشته باشد، هیچ گاه رستگار نخواهد شد.»[26]لحظه ی «حال»، توان تحمّل نگرانی تمام عمر را ندارد و کسانی که نگرانی همه ی عمر را بر آن لحظه ، تحمیل می کنند، بدون تردید، با فشار روانی فرساینده ای درگیر خواهند شد که زندگی را به جهنّم تبدیل می کند.

امام علی(ع) بر همین اساس می فرماید: «... اندوه سالت را بر اندوه امروزت بار نکن و برای هر روز، آن چه در آن است، تو را کفایت می کند. پس اگر آن سال، از عمر تو باشد، خداوند در هر فردایی، آن چه را برای تو تقسیم کرده، می فرستد و اگر آن سال، از عمر تو نباشد، تو را چه کار با اندوه و غصه ی آن چه مال تو نیست!»[27]

جالب این که حضرت، نگرانی برای روزی را نفی نمی کند بلکه می فرماید: «هر روز، اندوه همان روز!». این که انسان در هر روز، به فکر روزی همان روز باشد، ناپسند و مشکل ساز نیست؛ مشکل از جایی آغاز می شود که اندوه همه ی آینده را بر امروز خود فرود آمدیم. پس اگر هر روز در اندیشه ی همان روز باشیم، نه از کار امروز باز می مانیم و نه دچار تنیدگی و نارضایتی می شویم.با این روحیه، نگرانی ها بر تمام عمر توزیع می شود و از فشار آن کاسته می گردد.

حرص، رنج بی حاصل

تصوّر انسان این است که باید هر چه بیش تر بهره مند شد تا لذت زندگی را درک کرد. این جاست که حرص و طمع، متولد می شود و چنین می پندارد که از این ره گذر، روزی و آسایش بیش تری نصیب وی می گردد. این در حالی است که هر چه انسان، حریص تر شود، به همان اندازه از آرامش دور شده است. شخص حریص، از جهت آرامش روحی و لذّت زندگی، یک «محروم» محسوب می شود. امام صادق(ع) می فرماید: «حریص از دو چیز، محروم می شود و دو چیز، گریبان گیر او می شود: از قناعت محروم می شود، پس به بی آسایشی مبتلا می گردد و از رضایت، محروم می شود، پس به بی یقینی مبتلا می گردد.»[28]

قناعت، کلید رضایت

اکنون می توان مفهوم قناعت و تأثیر آن در زندگی را بهتر فهمید. قناعت، کلید رضایت از زندگی است. شخص قانع برای کسب روزی تلاش می کند، ولی به آنچه خدا روزی او کرده، بسنده می کند. از این رو، نه معترض است و نه احساس ناکامی می کند؛ بدین جهت، از زندگی خود احساس رضایت خواهد کرد.تفاوت فرد قانع با فرد حریص ناراضی، در احساس آرامش است که فرد قانع، از آن بهره مند است و فرد حریص، از آن محروم. نه حرص زدن حریص بر میزان روزی او افزوده است و نه قناعت قانع، روزی کمتری نصیب وی کرده است. پس اگر انسان به آنچه تعیین شده، راضی باشد، از نعمت آرامش نیز برخوردار خواهد شد. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «آگاه باشید که برای هر کس، روزی ای هست که به ناچار به او می رسد. پس اگر کسی به آن راضی باشد، مایه ی برکت او شده و نیازهایش را فرا می گیرد، و کسی که به آن راضی نباشد، مایۀ برکت او نشده و نیازهایش را فرا نمی گیرد.»[29]

از این رو، نیاز انسان به قناعت، بیش تر از نیاز او به حرص و طمع است.[30] گواراترین زندگی، از آنِ کسی است که به روزی خدا قانع و از آن راضی باشد.[31]از امام صادق(ع) نقل شده که لقمان به فرزند خود گفت:«به آن چه خدا قسمت تو کرده، قانع باش، تا زندگی ات باصفا شود».[32]کسی که از تقدیر الهی راضی باشد به غنا و بی نیازی واقعی دست می یابد؛[33] و لذا کم ترین برخورداری از دنیا او را کافی است، و اگر کسی به آنچه که او را بس است راضی نباشد، هیچ چیز در دنیا برای او کافی نیست.[34] هیچ ثروتی به اندازه ی راضی بودن از روزی، احساس فقر و نیازمندی انسان را از میان نمی برد.[35]شخص قانع، هرگز نسبت به آن چه ندارد، محزون نمی شود.[36] لذا به سوی راحتی و آسایش، شتاب کرده،[xxxvi] آن را به چنگ آورده است.[37]

قناعت و تلاش

البته قناعت به معنای تنبلی و بی کاری نیست. قناعت و تلاش، دو مقوله ی جدا از یکدیگرند. لذا یکی از آن ها دیگری را نفی نمی کند. «تلاش و تنبلی» در یک طبقه قرار می گیرند و «قناعت و حرص» نیز در یک طبقه. انسان در مقام عمل، یا تلاش گر است یا تنبل و در مقام احساس و روحیه، یا قانع است یا حریص. در این که انسان باید تلاش کند، شکّی نیست اما سخن، این است که همراه با حرص باشد یا قناعت؟ امام علی(ع) می فرماید:«روزی را طلب کنید زیرا روزی، برای کسی که آن را طلب کند، تضمین شده است».[38]

پس برقرار ساختن تساوی بین «قناعت» و «تنبلی»، یک مغالطه است. خداوند، روزی را تضمین کرده ولی انسان نیز وظیفه ای دارد. سَدیر می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «وظیفه ی انسان در طلب روزی چیست؟» حضرت فرمود: «وقتی در مغازه ات را باز کردی و بساط خود را پهن نمودی، آن چه را بر عهده ی توست، انجام داده ای.»[39] بنابراین، انسان باید تلاش کند تا خداوند، روزی را برساند و البته به آن چه رسید، قانع باشد و حرص نورزد.

بُخل، دشمن آسایش زندگی

انسانی که دارایی و ثروت را منشأ خوش بختی می داند، از یک سو، به طمع دچار می شود تا مال بیش تری گرد آورد و از سوی دیگر، به بخل روی می آورد تا مال را مدّت بیش تری نزد خود نگه دارد و از تلف شدن آن، جلوگیری کند و بدین وسیله، از زندگی، لذّت بیش تری ببرد؛ اما آن چه اتفاق می افتد چیز دیگری است. شخص بخیل، در حقیقت، رنج و غم و فشار روانی را نزد خود پای دار می گرداند. بخیل، با هدف ثروت مندی بخل می ورزد؛ ولی در حقیقت، به سوی فقر می شتابد. امام علی(ع) می فرماید:«در شگفتم از بخیل که به سوی فقر و ناداری ای که از آن گریزان است، می شتابد و توان گری و ثروتی را که در پی آن است، از دست می دهد. او در دنیا مانند تهی دستان به سر می برد و در آخرت، هم چون توان گران، حساب رسی می-شود.»[40]

هم چنین، بخیل، در اجتماع، چیزی جز مذمّت[41]، ننگ[42]، ناسزا[43]، دشمنی[44] و خواری[45] کسب نمی کند؛ دوستان خود را از دست می دهد[46] و اقوام و خویشاوندان، با او قطع رابطه می کنند.[47] با این وضعیت، آیا می توان پذیرفت که راه بخل، به وادی آرامش ختم می شود؟ هرگز! بخل، فشار روانی را افزایش می دهد[48] و آسایش را از انسان می گیرد. از این رو پیامبر خدا(ص) می فرماید:«بخیل، کمتر از هر کسی آسایش دارد».[49]

امام صادق(ع) نیز می فرماید:«برای بخیل، آسایشی وجود ندارد».[50]جالب این که بخیل، مالک دارایی خود نیست در حقیقت، او نگهبان اموال ورثه است. روزیِ انسان همان مقداری است که مصرف می کند و نسبت به آن چه ذخیره می کند، خزانه داری بیش نیست! زحمت «جمع آوری» و مشقّت «فقر» و عذاب «نگه داری»، از آن بخیل است و استفاده ی آن، از آنِ دیگران! آیا ارزش آن را دارد؟ امام علی(ع) می فرماید:«بخیل، مال را از خود دریغ می دارد و به اندکی از دنیا بسنده می کند و همه ی آن را به وارثانش می بخشد.»[51]

پی نوشت:

[10] - تأمین بودن و تضمینی بودن روزی، به بحث کنترل اسنادی نیز مربوط می شود که در آینده از آن سخن خواهیم گفت. ر. ک: بخش سوم / فصل چهارم : «کنترل اسنادی».

[11] - ذاریات، آیه ی 58.

[12] - هود، آیه ی 6.

[13] -عنکبوت، آیه ی 60.

[14] - الکافی، ج 8، ص 22، ح 4.

[15] - نهج البلاغه، خطبۀ 185.

[16] - نهج البلاغه، خطبه ی 185.

[17] - ذاریات، آیه ی 22.

[18] - مکارم الأخلاق، ج 2، ص 356، ح 2660.

[19] - الخصال، ج1، ص 122، ح 114؛ قصص الانبیاء، ص 197، ح 249.

[20] - کنایه از زنده بودن است.

[21] - مسند ابن حنبل، ج 3، ص 469؛ سنن ابن ماجة، ج 2، ص 1349، ح 4165.

[22] - غرر الحکم، ح 1849؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 438.

[23] - کتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 392، ح 5836.

[24] - تحف العقول، ص 14.

[25] - غررالحکم، ح 9208.

[26] - کتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 348، ح 5834.

[27] - الخصال، ج 1، ص 69، ح 104؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 20، ح 20856.

[28] - أعلام الدین، ص 342؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 29، ح 14652.

[29] - غررالحکم، ح 8985؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 174.

[30] - غررالحکم، ح 9073 و 9077؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 23 و 143.

[31] - قصص الانبیاء، ص 195، ح 244.

[32] - غررالحکم، ح 9218؛ ر. ک: عیون الحکم و المواعظ، ص 75.

[33] - الکافی، ج 2، ص 140، ح 11؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418، ح 5910؛ تحف العقول، ص 207.

[34] - کتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 385، ح 5834؛ نهج البلاغه، حکمت 371.

[35] - نهج البلاغه، حکمت 349.

[36] - غررالحکم، ح 9233؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 458.

[37] - الکافی، ج 8، ص 19، ح 4.

[38] - الإرشاد، مفید، ج1، ص 303، بحارالأنوار، ج 77، ص 423، ح 40.

[39] - الکافی، ج5، ص 79، ح1.

[40] - نهج البلاغه، حکمت 126.

[41] - غررالحکم، ح6548 و 6551.

[42] - غرر الحکم، ح 6555؛ نهج البلاغه، حکمت 3.

[43] - غرر الحکم، ح 6570؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 187.

[44] - الکافی، ج 4، ص 39، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 21، ص 544، ح 27819.

[45] - غرر الحکم، ح 6554.

[46] - غرر الحکم، ح6540؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 410.

[47] - الخصال، ج 2، ص 434؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 304، ح 18.

[48] - المواعظ العددیة، ص 58.

[49] - کتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 394، ح 5840.

[50] - کتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 394، ح 5838.

[51] - غرر الحکم، ح 6515؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 56.

عباس پسندیده

منبع: ماهنامه پیام زن - شماره 217