نگاره های  raz

نگاره های raz

دلها تنها با توجه مدام به ذکر و یاد خداوند آرامش می یابند
نگاره های  raz

نگاره های raz

دلها تنها با توجه مدام به ذکر و یاد خداوند آرامش می یابند

هدفم چیست؟


هدف چیست و داشتن آن چه ضرورتی دارد؟ یک هدف چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ آیا هدف باید کمی باشد یا کیفی؟ چگونه می‌توان هدفی را انتخاب کرد؟ بعد از آن‌که هدف خود را انتخاب کردیم، در ارتباط با آن لازم است چه کاری انجام دهیم؟ و ...
در یک تعریف، هدف وضعیتی است که می‌خواهیم در آینده داشته باشیم. اگر خود نتوانیم وضعیت‌مان را در آینده تعیین کنیم،‌ ناچار محیط پیرامون‌مان، وضعیت را به ما تحمیل می‌کند. آنچه که محیط بر ما حکم می‌کند چه بسا با ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود، هدف مطلوب‌مان را معلوم کنیم و به سمتش در حرکت باشیم.
انتخاب هدف، یکی از ضرورت‌های زندگی است که اگر آگاهانه انجام نشود، نا‌آگاهانه صورت خواهد گرفت. یکی از ضرورت‌های انتخاب هدف، این است که تمرکز ذهنی را به همراه خواهد داشت. داشتن ذهنی متمرکز، یکی از شرط‌های لازم برای موفقیت است. یک ذهن متمرکز قدرت تفکر و خلاقیت دارد و پر از انرژی است، بنابراین می‌تواند در مسایل کنکاش کند و اعماق آنها را ببیند. نقطه روبروی ذهن متمرکز، یک ذهن آشفته است. با یک ذهن آشفته نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم و تمام انرژی‌مان صرف کارهای بیهوده می‌شود. دلایل عدم موفقیت با یک ذهن آشفته به قرار زیر است:
1)یک ذهن آشفته، لبریز از ایده‌های گوناگون است که ممکن است با یکدیگر متضاد باشند. بنابراین پرداختن به یک ایده، دیگری را خنثی می‌کند و هر دست‌آورد، دست‌آورد دیگری را از بین می‌برد.
2)دریک ذهن آشفته، یک خط فکری به صورت ممتد جریان ندارد. یک فکر می‌آید و بعد توسط فکری دیگر قطع می‌شود و پس از مدتی که شخص از مسیر اصلی فکری خود، منحرف شد، به یاد می‌آورد و مجدداً ذهنش را روی موضوع متمرکز می‌کند. برای رسیدن به گنج، لازم است که زمین را تا رسیدن به آن حفر کنیم. کسی که ذهنی آشفته دارد همانند جوینده‌ای است که پس از کندن چند وجب از خاک، نقطه دیگری نظرش را جلب کرده و جهت کندن آنجا، از کارش دست می‌کشد.
3)در یک ذهن آشفته، ارزش‌ها مرتب عوض می‌شوند؛ زیرا حاصل تجربه و فراست نبوده‌اند. شخص با یک ایده روبرو شده و آن را به عنوان ارزش می‌پذیرد. سپس با ایده دیگری روبرو می‌شود و آن را به عنوان ارزش جدید می‌پذیرد.
4)در یک ذهن آشفته، شخص نمی‌تواند از کارهایش دفاع کند؛ زیرا آنها را با معیار و دلیل محکم و روشن، انتخاب نکرده است.
5)کسی که یک ذهن آشفته دارد، ثبات شخصیت ندارد؛ بنابر این محیط بر او تأثیر می‌گذارد. با از دست دادن یک چیز کوچک ناراحت و اندوهگین می‌شود و با به دست آوردن یک چیز کوچک غرق شادی می‌شود. هیجانی است و احساساتش کاذب می‌باشد.
6)از یک ذهن آشفته، عمل نمی‌بینیم بلکه یک‌سری ایده است که معمولاً تا عملی‌شدن فاصله زیادی دارند و امکان رسیدن به آنها نیست.
7)کسی که ذهنی آشفته دارد، قدرت اراده ندارد. داشتن اراده، نیازمند ثبات است. تا زمانی به عهد خود پایبند می‌مانیم که اصل آن را پذیرفته باشیم و آن اصل، برایمان مهم و با ارزش باشد. وقتی که شخص، قدرت ثبات را از دست داد، دیگر نمی‌تواند برسر عهد خود باقی بماند.
8)کسی که دارای ذهنی آشفته است، توان تصمیم‌گیری ندارد و دائماً از محیط و دیگران تأثیرپذیر است و در برابر آنچه به او عرضه می‌شود از جمله تبلیغات، مغلوبه است.
9)یک ذهن مشوش، نمی‌تواند انرژی‌هایش را حفظ کند بنابراین زود خسته می‌شود و با رسیدن به اولین نتایج و محصولات دست از کار می‌کشد و یا این‌که نمی‌تواند خطاهای کار خود را پیدا کند، بنابراین دائماً این خطاها را تکرار می‌کند.
10)کسی که دارای ذهنی آشفته است، در برابر مسایل، قدرت انتخاب و انعطاف را از دست می‌دهد.
حال که با ضرورت هدف آشنا شدیم، کمی هم درباره ویژگی‌های آن صحبت کنیم. اولین مطلبی که خوب است در این باره بدانیم، این است که هدف با آرزو تفاوت دارد. آرزو یعنی رسیدن به چیزی که آن را نداریم ولی هدف یعنی آشکار کردن آنچه که داریم ولی هنوز ناپیداست. معمولاً هدف با آرزو اشتباه ‌گرفته می‌شود. آرزو، ما را از واقعیت دور می‌کند و به توهم می‌کشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود می‌کند بنابراین بهتر است که از آن اجتناب شود.
هر کدام از ما گنج‌های بی‌شماری در درونش دارد که لازم است که این گنج‌ها را استخراج و آشکار کند؛ گنج‌هایی همچون دانایی، مهربانی، آرامش، اقتدار، پاکی، اخلاق نیکو، حیاء و ... . این گنج‌ها که همگی حالتی کیفی دارند، می‌توانند با توجه شرایطی که در آن آشکار می‌شوند، تبدیل به نتایج و ثمرات عینی ‌شوند. برای مثال، آن‌کس که دانایی خویش را آشکار ‌کند، معلمی خواهد شد که تعالیمی را ارائه می‌دهد و شاگردانی را تربیت می‌کند تا این تعالیم را پاسداری کنند؛ آن‌کس که اقتدار خویش را آشکار کند، رهبری خواهد شد که یارانش را در راه رسیدن به هدف‌شان یاری می‌کند و به همین ترتیب همه گنج‌ها، دست‌آوردهای عینی و ملموس خواهند داشت.
تحقق یک هدف، فرایندی است که در آن کیفیتی تبدیل به کمیت(هایی) می‌شود. این فرایند چهار مرحله دارد که عبارتند از : قصد، مأموریت، افق حرکتی و برنامه. هرکدام از این مراحل، ویژگی‌هایی دارند و پرداختن به آنها شرایطی دارد.

****
منبع : مقاله " هدفم چیست؟ "-تهیه کننده : مهندس حمیدرضا همتی-انتشار توسط سایت پژواک اندیشه

7 راه ساده برای رسیدن به آرامش درون!

1- به ذهنت ارامش بده:
کارهای کند و تکراری راه بسیار خوبی برای آرام کردن یک ذهن پریشان است.

2- ایمان داشته باش:
دعا معمولا تنها راه مقابله با بعضی مشکلات غیر قابل حل است.

3- کافی است بگویی نه!
روش ها و عادت های خودت را درک کن. آنها نشان دهنده نداشتن اختیار بر خود هستند و بدبختی به بار می آورند.

4- گه گاهی بیرون برو و خودت را تخلیه کن
اگر شک داری از مشکل فرار کن.ورزش راه فوق العاده ای برای تسکین تنش و اضطراب است.

5- رژیم غذایی ات را تغییر بده.
بیشتر از سبزیجات استفاده کن.سبزیجات میان وعده ای کامل برای جسم و روح است.


6- روش عکس العمل به تنش را تغییر بده
رویارویی با تنش و اضطراب با منشی آرام ، درونت تو را تغذیه خواهد کرد.

7- درهم ریختگی ها را مرتب کن.
درهم ریختگی انرژی را مسدود می کند. و موانع زیرکانه ای در زندگی ات ایجاد می کند.

اختصاصی گروه سلامت پرشین وی

منبع:www.persianv.com/pezeshk

7 راه برای رسیدن به آرامش ذهنی

7 راه برای رسیدن به آرامش ذهنی
چگونه به آرامش ذهنی دست یابیم؟
هر که هستید و هر کجا زندگی می‌کنید آرامش را به زندگی خود دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد، بدون شک این ویژگی به دنیا‌ی اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد.

به خاطر داشته باشید برای رسیدن به این وضعیت ، لازم است برخی قابلیت‌های ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایجاد نمائید.

هرگز امید را از کسی سلب نکنید، شاید این تنها چیزی باشد که دارد .
رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می‌کند در این مسیر گام بردارید:

1- یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.

بدین معنا که به هر مسئله‌ای دائماً گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا در فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها می‌پردازید، در واقع همیشه بار اضافه‌ای را با خود حمل می‌کنید که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما می‌گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می‌کند که با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.

2- به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.

اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، به راحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد . و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام خواهید برداشت.

3- مثبت اندیش باشید

اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه‌چیز می‌تواند بی‌فایده و بی‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.

4- نسبت به انتظارات و برنامه‌ریزی‌های خود، واقع بین و منطقی باشید.

توانائی‌های خود را در موقعیت‌های خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائی‌ها و ضعف‌های خود واقع بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقی‌تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.

5- نسبت به انسان‌ها، عشق بی‌قید و شرط خود را نثار کنید.

شما می‌توانید از دوستان، هم اتاقی‌ها و هم‌ کلاسی‌های خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعف‌های آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاری‌هایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید، احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد.

6- معنای فداکاری را لمس کنید.

دست بخشش داشته باشید. ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه‌های خودشان خوشحال کنید. به افراد بی‌پناه، یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری شما هستند پشت و پناه باشید و بدون آنکه منّتی بر آنها نهید ، تکیه‌گاهشان باشید. هر چقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.

7- افکار خود را بازسازی کنید.

در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزش‌ها و استعدادها و مهارت‌های خود را ارج نهید. خود را بدون هیچی قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیرمنطقی که در مورد خود دارید کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.
منبع :(مجموعه : روانشناسی و زندگی بهتر )

  

40 راه ساده برای رسیدن به آرامش درونی

رازهای آرامش درون

 

1. لباس­های روشن بر تن کنید: آن­چه می­پوشید اثری آشکار بر احساسات شما دارد. لباس­های گشاد، الیاف طبیعی و رنگ­های روشن ایجاد آرامش می­کنند و باعث می­شوند که خوش اخلاق­تر باشید.

2. راحت نشستن را فراموش نکنید: از یک صندلی استفاده کنید که به شما آرامش می­دهد. صندلی خوب بر روح شما اثر می­گذارد. بهترین انتخاب صندلی ه­ایی است که پشت شما را حمایت کند تا راست بنشینید.

 3. گاهی زنگ تلفن را نادیده بگیرید: گاهی اوقات به زنگ تلفن توجه نکنید، پاسخ ندادن به تلفن از تنش شما می­کاهد.

 4. حوله مرطوب آرامش می­بخشد: هیچ چیز مانند حوله مرطوب با آب داغ تنش و استرس را از چهره شما برطرف نمی­کند.

5. از ویتامین­ها غافل نشوید: استفاده از ویتامین A و B باعث آرامش شما می­شود. غذاهایی که دارای ویتامین B هستند اثری شگفت ­انگیز دارند. فرآورده ­های لبنی، نخود فرنگی، سبوس گندم، حبوبات، پسته و فندق سرشار از ویتامین B هستند.                                   

6. عبارات تشویش ­آفرین را دور بریزید:

عبارات تشویش ­آفرین مانند:

"ناچارم، باید، موظفم، وقت ندارم" احساس ناآرامی را بیشتر می­کنند. به چنین واژگانی گوش ندهید و جای این عبارات را با "ممکن است، چنین می­کنم، فرصتی می یابم" عوض کنید.

7 . شیر بنوشید: شیر برای شما آرامش و شادی پدید می ­آورد. شیر، سرشار از کلسیم است و باعث آرامش عضلات می­شود. اسیدهای موجود در شیر آرامش­بخش هستند.

 8. گاهی لباس با طرح کودکانه بپوشید: چنین کاری یادآور روزهای شاد زندگی است.

 9. درد دل کنید: راز داری زیاد، اغلب تنش ­آفرین است. گاهی احساس و مشکل خود را با دوستی رازدار و صمیمی در میان بگذارید تا احساس آرامش کنید.

 10. خوش اخلاق باشید: خوی خوش داشته باشید و با مهربانی سخن بگویید. خوش­خویی بیش­تر، آرامش بیش­تری به شما می­دهد.

11. لبخند بزنید: خنده، دشمن شماره یک استرس می­باشد و سبب آرامش شما می شود.

12. خویشتندار باشید: انرژی­های خود را پراکنده نکن. آن­ها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایت کن.

13. هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهید.

 

14. در زمان حال زندگی کنید: در زمان حال زندگی کردن به این معنا نیست که آینده را رها کنیم، بلکه معنای آن این است که نگران آینده نباشیم بلکه برای آینده فکر کنیم و برنامه ­ریزی کنیم و مهمانی را در لحظه ابدی اکنون برگزار کنیم و گذشته و آینده را در چرخه ذهنی ابدیت رها کنیم.

15. درون خود را آرام کنید: آسایش جسمانی با ورزش، عاطفی با روابط اجتماعی مناسب، ذهنی با مطالعه و مراقبه و معنوی با دعا و نیایش برای خود ایجاد کنید.

16. دل نبندید: این را بدانیم که در حقیقت هیچ چیز و هیچ کس به ما تعلق ندارد.

17. شادی و نشاط و شادابی را مهمان زندگی خود کنید: افکار شادی­ آفرین را آگاهانه حفظ کنیم.

18. آرزوهای خود را کنترل کنید: این را بدانیم که شادی در درون ما جای دارد، نه در اشیاء و شرایط خارج از وجود ما.

19. همه چیز را همان­طور که هست بپذیریم، آنگاه با امید و آرامش در جهت بهبودی آن قدم برداریم.

20. این مطلب را درک کنیم که ما نمی­توانیم دنیا را تغییر دهیم، چون ما مدیر کل نظام خلقت نیستیم!!!. اما مدیر کل خودمان هستیم و می­توانیم خودمان را تغییر دهیم.

21. دوستی با افراد مثبت را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید: از معاشرت با افرادی که طبیعتی خالی از صفا و صمیمیت دارند اجتناب کنیم.

22.  آرامش درون در یک زندگی ساده است.: ضروریات زندگی را دوباره برای خودمان تعریف کنیم.

23. یک زندگی سالم برای خودتان طراحی کنید: هر روز ورزش کنید، غذای مناسب بخورید و نفس عمیق بکشید و بخندید.

24. وجدانی پاک داشته باشید: به آرمان­هایمان پایبند و متعهد باشیم.

25. رفتار آزادانه داشته باشید: رفتاری را انجام دهیم که بر آمده از خود واقعی­مان باشد، نه افکار دیگران!

26. در تمام مراحل زندگی از حق و حقیقت پیروی کنید: در این رابطه در نظام خلقت دو مطلب وجود دارد:

الف. حق با من است. ب. حق چیست. همیشه دنبال این باشیم که حق چیست!

 

27. حسرت داشته­ های دیگران را نخورید: این را بدانیم که آن­چه حق ماست، اگر تلاش کنیم و برنامه مشخصی داشته باشیم، هر طور شده خود را به ما می­رساند.

28. گله­ مندی و شکایت کردن را رها کنید: آن­چه دنیا به ما می­بخشد، در مقابل چیزی است که پیش­تر، ما به او بخشیده ­ایم. ما چه چیزی به دنیا بخشیده ­ایم؟

29. اشتباهات خود را بپذیرید و بدانید که فقط خود شما می­توانید آنها را به موفقیت تبدیل کنید.

30. بر افکار منفی خود غلبه کنید: شما نمی­توانید فکر کردن را متوقف کنید اما هر گاه افکار منفی بر شما هجوم آوردند، با صدای بلند بخندید و یا چند بار با صدای بلند بگویید: باطل، باطل و یا سوت بزنید!!!

31. تمرین اراده یادتان نرود: برای تقویت اراده، بین تخیل خودتان و اراده، آشتی برقرار کنید. یادتان باشد که هر گاه بین اراده و تخیل، مقابله بوجود آید آن که پیروز میدان است، تخیل است! قدرت تخیل، همیشه بیشتر از قدرت اراده است و اگر ما اراده کنیم که کاری را انجام دهیم و تخیل ما خلاف جهت آن عمل کند، اراده ما مغلوب قدرت تخیلمان می­شود. پس قبل از اراده کردن، روی تخیل­مان کار کنیم و تخیل­مان را با ارده خود هماهنگ کنیم.

32. دلتان همیشه شاد باشد، حتی هنگامی که دیگران عبوس هستند.

33.  به جای توقع خوشحالی از دیگران، خودتان آن­ها را خوشحال کنید.

34.  خیر و سلامت دیگران را خیر و سلامت خودتان بدانید.

35. بی ­آزار باشید: هرگز عمداً کسی را نرنجانید.آنسانهای سالم چند ویژگی دارند: آرامش بخشند- انعطاف پذیرند- اهل خنده و لبخندند- به خودشان آسیب نمی رسانند مثلا سیگار نمی کشند- به دیگران آسیب نمی رسانند- مضطرب و افسرده نیستند.

36. درکنار دیگران کار کنید، نه در مقابل آن­ها.

37. هر روز برای چند نفر دعا کنید: در سخنی از معصومین آمده است:

«هر کس چهل نفر از مؤمنین را در دعا کردن بر خود مقدم بدارد، سپس حاجات خود را بطلبد، دعای او به اجابت‌ خواهد رسید.»

38. هر روز چند نفر را ببخشید. در درجه اول خودتان را ببخشید(مقاله "چگونه خود را ببخشیم" را در سایت مطالعه کنید) اسامی کسانی را که به شما بدی کرده اند بنویسید و روزی سه نفر آنها را در دعاهایتان ببخشید.

39. گناه نکنید: گناه استرس ­آفرین و تنش ­زا است و گناه هر چیزی است که آرامش ما را بگیرد.

40. مراقبه درونی و راهیابی به سرچشمه آرامش روح را فراموش نکنید: آرامش روح و روان در گرو یاد خداست.

منبع:رازهای آرامش درون(نویسنده :علی اصغر سوادکوهی)